انگلیسیها و رومانیاییها از جمله این ملتها هستند، ولی باید به این آمار ایرانیها را نیز اضافه کرد. کسانی که دل و عقل خود را به کلام افرادی میسپارند که مدام از آینده و چیزهایی که دربارهاش حساسند میگویند.
با هماهنگی یکی از دوستانم موفق میشوم یک نوبت پیش از موعد! برای دیدار خانم فالگیر بگیرم البته در لوای مراجع و نه خبرنگار. در همین مکان با خانم جوانی به نام ف روبهرو میشوم. او که ظاهرا جزو مشتریان همیشگی فالگیرهاست، میگوید: «برای نخستین بار با یکی از دوستانم پیش خانمی که فال قهوه میگرفت، رفتیم و پس از آن نمیدانم چرا مشتری همیشگی این فالگیر شدم.»
بانوی مسنی نیز که گویا مراجعه به فالگیرها جزو عادت ثانویهاش شده است، میگوید: «به همراه عروسم همیشه برای مطلع شدن از وضع اقتصادی همسر و فرزندانم نزد فالگیر میرویم. البته برخی مواقع حرفهایشان درست است، ولی گاهی نیز سخنان وحشتناکی به زبان میآورند که تا چند روز باعث آزار و اذیت فرد میشود».
دختر این خانم نیز اضافه میکند: «یک بار به خانم فالگیری در یکی از نقاط اصلی شهر مراجعه کردیم و او پس از پرسیدن اطلاعاتی از من، همان حرفها را به همراهم تحویل داد که همه تصور میکردند او از گذشته و آینده خبر دارد، درصورتیکه همان اطلاعات من را واگویه کرده بود. اما شیوه کار این خانم فالگیر با دیگران قدری متفاوت است، بهطوری که اول خودش قهوه را میخورد و سپس آینده را برایتان بازگو میکند و چندین کارت جلویتان پهن میکند و از اشتغال، ازدواج، خانواده و همه چیز سخن میگوید. البته برخی مواقع هم حرفهایشان صحت ندارد.»
هر چه دارم از فالگیرها دارم!
یک بانوی جوان که تمام موفقیتهای خود را مرهون پیشگویی این افراد میداند، میگوید: «زندگی من با گفتههای آنان میچرخد، من همیشه برای تمام امور زندگیام مانند انجام دادن کارهای خود و همسرم به این خانم مراجعه میکنم. این خانم حتی بیماری همسرم، خرید خودرو و چندین مورد دیگر را نیز پیشبینی کرده بود که همه درست از آب درآمد.»
فالگیرهایی با وقت قبلی و کارت ویزیت
پس از صحبت با مشتاقان فال و فالگیری به سراغ فالگیرها میروم ولی قصدم را برایشان فاش نمیکنم. خانمی که مطلقه است و تنها راه درآمدش را فالگیری در منزل میداند، میگوید: «بدون معرفی کسی را ملاقات نمیکنم.»
این خانم که کارت ویزیت هم دارد میگوید: «چون این کار انرژی فراوانی از من میگیرد مجبورم در روز چند نفر را بیشتر پذیرش نکنم و همه حقایق را هم میتوانم بازگو کنم؛ چون مورد آزار و اذیت نیروهای ماوراالطبیعه قرار میگیرم.»
یکی دیگر از انواع جلب نظر مشتریان که مدتی است رواج بیشتری پیدا کرده، سوءاستفاده از احساسات مذهبی افراد بهویژه خانمهاست. بهطوریکه گروهی از زنان به شیوهای غیرمعقول و خرافی بهرغم خود با استناد به آیات الهی اقدام به نوعی تفال و پیشگویی میکنند. درحالیکه به اعتقاد کارشناسان مذهبی این شیوه عمل امری مخالف با آموزههای دینی است و جایگاهی در معارف دینی و مذهبی ما ندارد؛ زیرا هیچ فردی توانایی پیشبینی آینده را ندارد و این امر فقط در دست قادر متعال است.
سادهلوحان زودتر به مسلخ میروند!
یک روانشناس میگوید: «متأسفانه سوءاستفاده از ناآگاهی مردم و خرافی بودن آنها باعث شده که کسانی از این موقعیت استفاده کرده و سودهای کلانی را به جیب خود زده و خرافات زیادی را در ذهن مردم بگنجانند.»
«محسن صدرائی» اضافه میکند: «چون خانمها در مقایسه با آقایان افراد حساستری هستند و به جای استفاده از عقل و منطق از احساس پیروی میکنند، قربانیان بهتری برای این افراد محسوب میشوند.»
این کارشناس ارشد روانشناسی جنبههای روانشناختی را بسیار مهم ارزیابی کرده و میافزاید: «معمولا احساس و عواطف، علم و عقل را زیر پا میگذارد و چهبسا که افراد با یقین بر اینکه این مباحث خرافی است، باز هم از آنان تبعیت میکنند.»
به اعتقاد او، برخی از افراد، این انگیزه را در خود ایجاد نمیکنند که کارهایشان را عقیدتی انجام دهند و در نتیجه بحث تلقین پذیری بر این افراد غالب میشود.
صدرائی سپس به مباحث اجتماعی اشاره میکند و میافزاید: «شاید یکی از دلایل این امر شرایط اجتماعی باشد که سبب شده بسیاری از زنان در مظلومیت و محرومیت قرار بگیرند؛ چون از راه منطقی نمیتوانند به حقوق خودشان برسند، بنابراین ناچارند به این کارها روی آورند و تصور میکنند شاید با این قبیل کارها بتوانند بحرانهای زندگیشان را رفع کنند.
این کارشناس ارشد روانشناسی میافزاید: «موضوع اختلافات خانوادگی و مشکلاتی که زنان در زندگی روزمره با آنان روبهرو هستند و رفتار ناعادلانهای که با آنان میشود، انگیزه خوبی به دست سود جویان میدهد تا از این مسائل به نفع خودشان بهرهبگیرند.»
وی تصریح میکند: هنگامی که بانوان در خانه از سوی همسرشان مورد بیتوجهی و یا بدخلقی قرار میگیرند، تصور میکنند که شاید پای زن دیگری در میان است و چون نمیتوانند این موضوع را از طریق قانون پیگیری کنند و جایگاهی برای خود متصور نیستند، به کارهای غیراصولی مانند کمک گرفتن از نیروهای ماوراءالطبیعه برای رفع مشکل رو میآورند.»
مرد ایدهآلت را از راه فالگیری انتخاب کن!
این کارشناس ارشد روانشناسی علت رغبت دختران جوان جامعه به مباحث خرافی و فال را در محدودیتهای اجتماعی میداند و میافزاید: محدودیتها باعث شده که دختران به تنهایی نتوانند فرد مطلوب خود را انتخاب کرده و از طریق فال میخواهند به مورد دلخواه خود برسند، در حالیکه پسران میتوانند بهراحتی دختر مورد علاقه خود را بدون محدودیت انتخاب کنند.»
وی شخصیت این افراد را نیز دچار نقص میداند و اضافه میکند: «افرادی که دارای سادهلوحی بیشتری هستند بحث تلقینپذیری نیز در آنان پررنگتر است، به همین علت سریعتر جذب و تحتتأثیر این افراد قرار میگیرند. این قبیل افراد حوادثی را که بهطور عادی در زندگیشان اتفاق میافتد به گفتههای افراد فالگیر مرتبط میدانند و به آنان ایمان میآورند.»
نشریات زنان با چاشنی فال!
هر چند برخی نشریات کشور از دادگاهها و حوادث ناشی از این فالگیریها و حواشی آن اخبار متعددی در اختیار جامعه قرار میدهند ولی برخی نشریات خانوادگی یا زنانه، خود نیز با چاپ فال و طالع بینی به رواج مباحث خرافی در جامعه میپردازند و بسیاری از زنان این طالعبینیها را سرلوحه کار خود قرار میدهند که آسیبهای فراوانی نیز به زندگی آنان وارد میآورد.
عوامل اجتماعی خرافهپرستی
دکتر «علیرضا توکلی»، جامعهشناس و کارشناس مسائل آموزشی، با اشاره به ریشه تاریخی این موضوع میگوید: «فال و فالگیری نتیجه اعتقادات خرافی است. افراد با اعتقادات خرافی بیشتر از دیگران به این فرهنگ رومیآورند؛ هر چند این موضوع در فرهنگ گذشتگان بیشتر قابل مشاهده است، بهگونهای که این فرهنگ در افراد قبیلهنشین آفریقایی بیشتر از سایر جوامع دنیا مشهود است.»
فرار از وضعیت موجود از جمله عواملی است که انسانها را از زندگی در واقعیت دور میکند. دکتر «اسفندیار ربانی» استاد دانشگاه و جامعهشناس، این عامل را ازجمله عوامل اجتماعی رو آوردن افراد به خرافات میداند: «وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواستههایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند یا نمیتوانند به خواستههایی مثل ازدواج، طلاق و... دست پیدا کنند به خرافات و فالگیری روی میآورند.»
اما همین بحث رو آوردن به خرافه از جمله خصوصیاتی است که بیشتر در کشورهای جهان سوم دیده میشود. چرا؟
چرایی این موضوع را هم از زبان دکتر ربانی بخوانید: «در مشرقزمین و در کشورهای فقیر که افراد نمیتوانند به امیال و خواستههای خود در حالت واقعی برسند و از طرف دیگر مسئولان هم توانایی برآورده کردن خواستههای مردم را ندارند، گرایش به خرافات بیشتر میشود و هرچقدر مردم از طبقات پایینتر اجتماع بوده و فقیرتر باشند به رمل و اسطرلاب اعتقاد بیشتری پیدا میکنند.»
وی در عین حال که معتقد است خرافات بیشتر در کشورهای فقیر دیده میشود؛ میگوید: «البته در آمریکا هم نعل اسب را خوشیمن میدانند و در کشور انگلیس هم خرافات بهشدت رواج دارد.»
این استاد دانشگاه اعتقادات جالبتری هم دارد: «خرافات البته متأثر از فرهنگ ما هم هست و باورهای سنتی ما خرافه را توجیه میکند. حداقل اینکه از گذشته دور شاهد اعتقاد ایرانیان به نیروی مرموزی به نام مانا بودهایم. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند مانا در برخی از درختان و جانوران و اشیاء وجود دارد و میتواند باعث نجات افراد یا برآوردهشدن حاجات شود.»
انتقادات او به فرهنگ موجود ادامه دارد: «رواج خرافهگرایی که متأسفانه بعضی عناصر فرهنگی هم آنرا تأیید میکند برای جامعه مضر است و باعث میشود مردم به رؤیا و توهم روبیاورند. در واقع خرافه و خرافهپرستی، جامعه را از کار و کوشش و فعالیت و پیشرفت و توسعهیافتگی بهشدت باز میدارد. البته نمیشود آثار مضر خرافهپرستی را تنها در چند جمله خلاصه کرد.»
بنابراین ربانی باز هم در تشریح آثار مخرب رواج خرافهگرایی میگوید: «خرافات از نظر اقتصادی، تنپروری و بیهودهگری را گسترش میدهد. از نظر اجتماعی هم موجب ضعف روحیه تلاش و کوشش در اجتماع میشود و نوعی انفعال را به جامعه تزریق میکند.»
شاید برخی تصورات ذهنی و کلیشهای به ما بقبولانند که تنها افراد بیسواد یا کمسواد سراغ فالگیری و سرکتاب بازکردن و دعانویسی و امور اینچنینی میروند در حالیکه دکتر ربانی این موضوع را رد میکند: «هر چند تحصیلات کم و آموزش و پرورش ضعیف باعث گسترش خرافات در جامعه میشوند اما تمام افرادی که به خرافات گرایش پیدا میکنند، کمسواد نیستند. افراد تحصیلکردهای هم که آگاهی لازم را در این زمینه ندارند، موجب افزایش خرافات میشوند. درمیان تمام عوامل فرهنگی نمیتوانیم نقش دولتمردان و مسئولان را در رواج خرافه نادیده بگیریم؛ این طبیعی است در جوامعی که مسئولان توانایی برآورده کردن نیازهای مردم را ندارند، گرایش به خرافات بیشتر میشود.»
با وجود تمام این عوامل نمیتوانیم به حل این مشکل در آیندهای نزدیک امیدوار باشیم. خرافه و خرافهپرستی از قدیمالایام بوده و هست و به این زودیها هم رفع نمیشود. معمولا خرافات در جوامعی که سطح فرهنگ پایینی دارند، رشد میکند. با وجود اینکه تا اینجا از مضرات فال و فالگیری گفته شده اما شاید بشود کارکرد مثبتی هم برای این پدیده نه چندان خوشایند و در حال رشد پیدا کرد. در هر صورت پدیدهها بهطور مطلق شر نیستند. پس به فالگیری هم میتوان از جنبهای مثبت نگاه کرد. فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هرچند محدود به افراد نوعی امید و رضایت میدهد. اما باید دید که آیا این نتیجه مثبت میتواند دلیل مناسبی برای رواج خرافه باشد؟
ربانی با وجود اینکه شخصا از این جنبه مثبت صحبت کرده، خودش هم آنرا دلیلی ناکافی برای رواج خرافه میداند؛ رضایت خاطری که همراه با خرافه به دست میآید افراد را به خرافه و خرافهپرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی بدون اراده بوده و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق میدهد.